خلاصه داستان : خیانتکار بدنام، اشور از مرگ میگریزد و در دنیایی بیرحم دوباره به قدرت بازمیگردد؛ اینبار نه بهعنوان برده، بلکه بهعنوان صاحب گلادیاتورهایی که روزی همراهش جنگیدهاند. اما در جهانی که خون و وفاداری بهایی برابر دارند، اشور باید میان جاهطلبی و انتقام، و میان سلطه و بقا یکی را برگزیند؛ پیش از آنکه دوباره قربانی همان آتشی شود که خود افروخته است.